پاداش تسلیم (قرآن)تسلیم همه جانبه مؤمنان در برابر احکام خداوند، موجب پاداش بزرگ خداوند برای مسلمین و موجب آرامش خداوند میشود. ۱ - تسلیم موجب آمرزشتسلیم در برابر خداوند، موجب آمرزش خداوند میشود: ان المسلمین والمسلمـت والمؤمنین والمؤمنـت والقـنتین والقـنتـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا. به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگیهای دهگانه فوق هستند چنین بیان میکند: خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است (اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما). نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است میشوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمیداند در اختیارشان مینهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات. تعبیر به اجرا خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف عظیم تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد. این نکته نیز قابل توجه است که جمله اعد (آماده کرده است) با فعل ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشارهای به اینکه بهشت و نعمتهایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است. ۲ - تسلیم موجب پاداش بزرگتسلیم همه جانبه مؤمنان در برابر احکام خداوند، موجب پاداش بزرگ خداوند است: ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا• واذا لاتینـهم من لدنا اجرا عظیمـا. اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل میکردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند، برای آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها میشد. و در این صورت، پاداش بزرگی از ناحیه خود به آنها میدادیم. ان المسلمین والمسلمـت... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیمـا. به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، ... خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. مقصود از موصول «ما یوعظون» اوامر الهی است. خداوند از اسرار باطنی آن گروه (منافقان) خبر میدهد و میفرماید: و لو انا کتبنا علیهم: اگر بر مردمی که ذکرشان گذشت واجب میکردیم. ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم: که خود را بکشید یا از دیارتان خارج شوید، جز عده کمی اطاعت نمیکردند. چنان که به امت موسی دستور دادیم و بر اینکار آنها را ملزم ساختیم و آنها خویشتن را کشتند و به سوی «تیه» رفتند. ما فعلوه الا قلیل منهم: بخاطر مشقتی که در اطاعت این دستورات هست، تنها مردم مؤمن خالص، اطاعت میکنند. گفتهاند منظور از این «قلیل» که استثناء شده، ثابت بن قیس بن شماس است و برخی گفتهاند: منظور جماعتی از اصحاب پیامبر است که میگفتند: به خدا اگر به ما امر شود، اطاعت میکنیم پس خدای را حمد میکنیم که ما را به این کار امر نکرد. از این جماعت، عبدالله بن مسعود و عمار یاسر هستند. از این رو پیامبر فرمود: «برخی از افراد امت من، مردانی هستند که ایمان در دل ایشان از کوههای بلند استوارتر است». و لو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا: اگر به امر خدا عمل میکردند، برای آنها بهتر و از لحاظ بصیرت در امر دین، سختتر بود. لفظ تثبیت، کنایه از بصیرت، قرار داده شده است زیرا کسی که در کار دینش بصیرت داشته باشد، در دینش ثابت قدمتر و در اعتقادش قویتر و همیشگیتر از آنانی است که در باره دین بصیرتی نداشته باشند. به قولی معنایش این است که: اگر آنها موعظه خدا و رسولش را در امور دین و دنیا قبول کنند. ثبات آنها به حق بیشتر و از گمراهی و اشتباه دورتر خواهند بود. بلخی گوید: معنای آیه این است که اگر کشتن و خارج شدن از دیار، بر آنها واجب میشد انجام نمیدادند. اکنون که این کارها بر آنها واجب نشده است، کارهای آسانی که به آنها دستور داده شده، انجام دهند که برای آنها بهتر و در راه ثبات ایمان محکمتر است. و اذا لآتیناهم من لدنا اجرا عظیما: این جمله متصل به قبل است. یعنی: اگر آنها چنین میکردند، از جانب خود به آنها اجری عظیم میدادیم که احدی به کنه آن پی نبرد و پایان و حد اعلای آن را درک نکند. کلمه: «من لدنا» برای افاده این معنی است که جز خداوند کسی بر دادن چنین اجری قادر نیست و این کار به خداوند اختصاص دارد. چه ممکن است پاداش به دست بندهای از بندگان خدا به ایشان برسد لکن هر گاه ثواب به وسیله خود خداوند به بنده برسد، برای او ارزندهتر و بهتر خواهد بود. ۳ - تسلیم همراه نیکوکاریتسلیم در برابر خداوند، به همراه نیکوکاری، موجب پاداش الهی میشود: بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون. آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) پس از اثبات این واقعیت که آنها هیچ دلیلی بر این مدعی ندارند و ادعای انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خیالی است که در سر میپرورانند، معیار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلی بیان کرده، میگوید: آری کسی که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است (بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه). و بنابراین چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه غمگین میشوند (و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون). خلاصه اینکه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه نیست، بلکه از آن کسانی است که واجد دو شرط باشند: در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترک تبعیض در احکام الهی، چنان نباشد که هر دستوری موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور کامل تسلیم حقند. و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام کار نیک منعکس گردد، آنها نیکوکارند، نسبت به همگان و در تمام برنامهها. در حقیقت قرآن با این بیان مساله نژاد پرستی و تعصبهای نابجا را بطور کلی نفی میکند و سعادت و خوشبختی را از انحصار طایفه خاصی بیرون میآورد ضمنا معیار رستگاری را که ایمان و عمل صالح است، مشخص میسازد. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۳۰، برگرفته از مقاله «پاداش تسلیم». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۹۳، برگرفته از مقاله «پاداش تسلیم». |